دلنوشته و خاطرات و آرزوهای کلاغ سفید.

رهگذر (نوشته ی خودم)

Monday, 29 June 2015، 12:26 PM


رهگذر



  امروز نشسته بودم یه گوشه ی اتاق داشتم با خودم فکر میکردم، به گذشته ی تلخی که داشتم به حالی که الان دارم و به آینده ای که معلوم نیست چه اتفاقی قراره برام بیوفته.یه لحظه به حرفهای خدا که در کتابش به ما آدم ها گفته که این دنیا گذریست و خیلی زود تمام خواهد شد و شما به سوی پروردگارتان باز خواهید گشت.

با خودم داشتم میگفتم:خدایا اصلا چرا ما رو آفریدی؟آفریدی که بیاییم در این کره ی خاکی که من اسمش رو گذاشتم تنبیه گاه حضرت آدم! روزهای بد رو ببینم، حالمون گرفته بشه، اینهمه گناه شیرین!جلومونو، که تو هم گفتی که نباید انجامشون بدیم و باید پرهیزکاری کنیم خلاصه دنیای قشنگی نیست!زندانه حاجی زندان!

اما وقتی به این کلمه فکر میکنم میتونم خیلی چیزها رو که نمیتونستم درک کنم یا حسشون کنم، هم میتونم درک کنم و هم حسش کنم،که این کلمه این هستش (رهگذر).

وقتی میبینم که من یک مسافرم توو این دنیا هستم پس من باید از سفرم لذت کافی رو ببرم اونم از راهی که خدای خودم بهم یاد داده،با این احساس، تحمل کردنه غم و غصه برام خیلی راحت میشه و باعث میشه من همیشه سعی کنم در هر شرایطی در این زندگیم لذت ببرم. دقت کردین وقتی میخوای بری مسافرت یه سختی هایی هم داره،مثلا توو راه میمونی، جای خواب و غذا راحت پیدا نمیشه خلاصه سفر کردن هم یه کوچولو سختی هایی هم داره مثل سفری که من الان به طور موقت تا وقتی که وقت رفتنم پیش کسی باشه که این سفر یا زندگی رو برام هدیه کرده هستم،اما با کلمه ی رهگذر واقعا برای من آرامش بخش و کار سازه،البته من سر خودم کلاه نمیذارم!

فکرش رو بکن توو یه مسافری(رهگذری) توو این دنیا با تمام اتفاقات خوب و بدش که قراره خیلی زود بگذره...اونوقت به این نتیجه میرسی که فقط باید حالشو ببری!،البته گفته باشم وقتی معنی رهگذر رو میتونی خوب حسش کنی که به خدا و روح و زندگی بعد از مرگ اعتقاد کافی داشته باشی و لا غیر!

(من نویسنده ی خوبی نیستم اما خب اونی که در دلم هستش رو میگم)


ممنون.


موافقین ۰ مخالفین ۰ 15/06/29
کلاغ سفید

نظرات  (۱)

خیلی قشنگ بود...
منم موافقم...همه ی ما اینجا مسافر یا همون رهگذریم و باید از زندگیمون لذت ببریم ولی چه بسا گاهی وقتا اونقدر غرق مشکلات میشیم که یادمون میره زندگی و عمر خیلی زود میگذره و از وجودهم کنار هم لذت نمیبریم...نه قدر با هم بودنو میدونیم و نه از زندگی چیزی میفهمیم...
لحظه ها و عمر زود میگذره کاش یاد بگیریم از هرچی ک داریم لذت ببریم...

پاسخ:
دقیقا.

ممنون بابت نظرتون.

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی